-
یه حس اشتباهی ...
پنجشنبه 17 بهمنماه سال 1387 15:22
بعضی موقه ها همه چیز اشتباهی میشه من اشتباهی احساس میکنم اشتباهی حرف میزنم اشتباهی فکر میکنم تو اشتباه نمیکنی ولی ... یه حس اشتباه رو از من گرفتی حرفای اشتباهی منو شنیدی از فکرای اشتباهیم خبر داری برای همین همه چیز اشتباهی میشه من تا همیشه دوستت دارم پس لطفا طبق حرف خودت تا زمانی که دوستت دارم با من مون تمام شد!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 بهمنماه سال 1387 13:09
سلام. خیلی وقته که اینجا سر نزدی خیلی وقته که خیلی فکرا راجع به من می کنی. اگه دوستت نداشتم و نمی دونستم که چقدر دوستم داری به این فکر می کردم که می خوای بری. تازه گیها زندگی خیلی سخت شده این روزا هرچی بیشتر کار می کنم و هی مطلب می نویسم و می نویسم و می نویسم تهش به اینجا می رسم که انگار هیچ کاری نکردم و همش دور خودم...
-
من!
دوشنبه 18 آذرماه سال 1387 14:36
من هستم چند سالیه که اینجا هستم اینجا یعنی همین دوروبرا ولی هیچ وقت نتونستم اونجوری که دوست دارم باشم چرا؟؟؟ من همه سعیمو میکنم ولی فقط هستم نه بیشتر نه کمتر. همین... من
-
من پیشت بودم
یکشنبه 10 آذرماه سال 1387 12:33
من پیشت بودم تمام چیزهایی که تو داری و من دوستشون دارم با هم حس کردم همه رو با هم: مهربونی چشمای قشنگت گرمای بدنت حرفایی که دوس دارم بهم بگی و از شنیدنشون سیراب نمیشم دستای مهربونت که یه حس جادویی رو بهم منتقل میکنن و همه عشقو لذتی که نثارم میکنی دوست دارم دوست دارم دوست دارم
-
روم به دیفال
پنجشنبه 16 آبانماه سال 1387 11:38
آقا خرگوش قصه ما کلاس زبان فرانسه میره. گویا دیروز معلم جدیدی براشون اومده بوده که تمام مدت داشته فرانسه حرف میزده و یک کلمه فارسی از دهنش بیرون نمیومده. توی همون گیرو دار که همه عصبانی بودن و نمیفهمیدن این آقا چی میگه یهو درمیاد به خرگوش میگه: آقای الف. خرگوش هم با تعجب میگه: بله؟! آق معلم میگه: شما قیافه خیلی جذابی...
-
یه روز پر از خوشحالی
یکشنبه 12 آبانماه سال 1387 19:26
بعد از این همه دلتنگی فردا میرم پیش خرگوشم وقتی برگشتم یکی از عاشقونه ترین داستانهای عاشقونه دنیا رو مینویسم. فک نمیکنم عاشقونه تر از روزهایی که من و خرگوش خوشکلم پیش همدیگه هستیم وجود داشته باشه خرگوش منتظرم باش فردا میپرم تو بغلت بوس بوس بوس
-
نگرانی های یک خرگوش عاشق
سهشنبه 7 آبانماه سال 1387 21:45
سلام خانه کوچک ما امروز لباس تازه ای بر تن کرده است، جامه ای که مدتها بود در حال دوختن و ریسیدن بود. این نیز یکی دیگر از هنرهای دوست داشتنی عشق رویائی من است . اما با این وجود، امروز گوگو سرحال نیست ، پائیز کار خود کرده است و سرمای یکباره و ناگهانی به سراغ انسان های دوست داشتنی نیز رفته است. گوگو مریض است و من نگران...
-
خونه تکونی
سهشنبه 7 آبانماه سال 1387 18:46
درست که عید نشده ولی ما خونه تکونی کردیم قالب جدید چطوره ؟ نویسنده: گوگوی خونه تکونی کننده
-
نمیدونم
سهشنبه 7 آبانماه سال 1387 12:50
نمیدونم آینده چه زمانیه نمیدونم آینده به چه روز یا روزهایی میگن نمیدونم اومدن آینده رو حس میکنم یا نه فقط میخوام بدونم آینده مارو به همدیگه نزدیک میکنه یا مارو از هم دور میکنه اگر آینده یعنی دوری ای کاش هیچ وقت آینده رو نبینم نویسنده: گوگو خانوم
-
یک عشق رویائی
یکشنبه 5 آبانماه سال 1387 21:58
روزها به قدری زود می گذرند که فکر اینکه به چه زودی و با چه سرعتی باید آماده ورود به دهه چهارم زندگی شد نیز انسان را آزار می دهد. انگار همین دیروز بود که عشقی رویائی به مانند یک خواب ناخواسته و یک اتفاق باور نکردنی وارد زندگی کوچک من شد و روزها و ماه ها آنچنان با مهربانی ها و شیرینی های یک انسان بزرگ پر شد که باور کردن...
-
میخوام
یکشنبه 5 آبانماه سال 1387 18:20
من: خرگوش، من میخوام خرگوش: چی میخوای من: میخوام خرگوش: تورو خدا بکش بیرون من: چی رو بکشم بیرون خرگوش: گوگو تورو خدا شروع نکن من: مگه من چی گفتم؟ من کارتون سیندرلا میخوام خرگوش: آهان ------------------------------------------ من: الو سلام عزیزم چطوری خرگوش: سلام عزیزم من: برو گمشو کثافت خرگوش: گوگو باز چی شده من: هیچی...
-
تنهایی = مرگ
پنجشنبه 2 آبانماه سال 1387 20:50
فرمول تنهایی مساوی با مرگ برای من صادق شمارو نمیدونم واقعا احساس بدی بهم دست میده وقتی دوست دارم پیش عشقم باشم ولی به هزارو یک دلیل و گاهی فقط به یک دلیل نمیتونم اون روز بداخلاق میشم با همه دادو بیداد میکنم سر بابا داد میزنم با مامان لجبازی میکنم مرتبا به آبجی کوچیکه گوشزد می کنم که چون از من کوچیکتره باید حتما بهم...
-
اسم عوض میکنیم
پنجشنبه 2 آبانماه سال 1387 12:17
امروز تصمیم گرفتم اسم این وبلاگ رو عوض کنم آقای خرگوش خانوم گوگو خیلی جالب نیست درسته اسممون همینه ولی من ترجیح میدم عوضش کنم اسمشو گذاشتم "عشق دو نفره" نویسنده: گوگو خانوم تنوع طلب
-
منو یادته؟
چهارشنبه 24 مهرماه سال 1387 17:57
خرگوش خیلی وقته به اینجا سر نمیزنی وقتت پره میدونم سرت شلوغه میدونم خیلی دوسم داری میدونم ولی دیگه مثل قبل ترها نمیتونیم با هم باشیم میدونم یه روزی غصه اون روزایی رو میخوردم که اینجا بودی و من قدر بودنتو ندونستم اما الآن به همون دوری هم قانعم ولی یکم بیشتر میخوامت دوس دارم یکم بیشتر پیشت باشم حالا دیگه به درو دیوار...
-
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟
چهارشنبه 24 مهرماه سال 1387 00:57
احساس میکنم به شدت به یه هم..خوا..بی عاشقانه نیاز دارم سرشار از عشق و بدون س..ک*س ولی نمیشه چون ما از هم دوریم عشق برای من فقط ارتباطات جسمی نیست حس نوازشهای محبت آمیز و عاشقونه روحم رو به پرواز درمیاره ولی افسوس که خیلی وقتها از همین یه ذره سهمم از عشق هم محرومم نویسنده: گوگوی محروم
-
اندر مزایای فرشته داری
یکشنبه 21 مهرماه سال 1387 22:59
ساعت ده دقیقه به یازده شبه و خرگوش خان هنوز نرفته خونه! حس کمک کردن به دیگران قسمتی از وجودشه یادم نمیاد توی این دو سالو چند ماهی که باهم دوستیم کسی ازش کمک خواسته باشه و اون بگه نه. حل مشکلات نرم افزاری و سخت افزاری! نصب آنتن ماهواره! خرید ریسیور! پاسخ به سوالات شرعی و غیر شرعی موبایل، مشاوره و همراهی در خرید موبایل...
-
شیرینی های تلخ
یکشنبه 21 مهرماه سال 1387 14:24
یه روز عاشق میشی و بدون اینکه شخص مقابلت بفهمه بهش فکر میکنی، خوابشو میبینی، قلبت رو بهش هدیه میدی یه روز میشه که یکی عاشقت میشه بدون اینکه تو بفهمی بهت فکر میکنه، خوابتو میبینه، قلبش رو بهت هدیه میده! اما تو نمیدونی، من هم نمیدونستم وقتی هم که بهم گفت، عاشق شده بودم عاشق یه آدمی که نمیدونست عاشقشم حالا بهش میگم خرگوش...
-
چند تا حرف عاشقونه
سهشنبه 12 شهریورماه سال 1387 19:08
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم چند وقتیست که هر شب به تو می اندیشم به تو آری،به تو یعنی،به همان منظر دور به همان سبز صمیمی،به همان باغ بلور به همان سایه،همان وهم،همان تصویری که سراغش ز غزلهای خودم میگیری به همان زل زدن از فاصله دور به هم یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم به تبسم،به تکلٌم،به دلارایی تو به خموشی،به...
-
این عشق چقدر میخواد بزرگ بشه
دوشنبه 11 شهریورماه سال 1387 19:56
بعضی موقعها فک می کنم که این عشق ما تا کی میخواد بزرگ بشه یعنی من میتونم از پس این عشق بزرگ بر بیام؟ خدا میدونه که هر شب که خوابیدم بعد از بیدار شدنم عاشق تر از قبل بودم آخه یه آدم چقدر میتونه مهربون باشه توی این دوره زمونه خراب یه پسر با قیافه خرگوش خوشکلم که دیگه خودتون میدونید چهرش کاملا سینمایی! انگار از روی باگز...
-
شنیدن صدات دلتنگم میکنه
جمعه 18 مردادماه سال 1387 00:25
یه کاری با من کردی که حتی شنیدن صدات از پشت تلفن منو دلتنگ میکنه. نمیدونم جریان چی بوده که من باید عاشق خوشکل ترین و خوشمزه ترین مرد روی زمین میشدم و اینجوری تاب و تحملم مختل میشد. غذا میخورم تو فکر توام، می خوابم تو فکر توام، بیدار میشم تو فکر توام، پای کامپیوتر، موقع دیدن تلویزیون، تو خیابون، همه جا همه جا فقط تو...
-
گوگو با وجود خرگوش هیچ وقت نا امید نمیشه
یکشنبه 13 مردادماه سال 1387 22:14
عزیزم تا وقتی که تورو دارم نه نا امید می شم نه ناراحت اگر بعضی وقتها باعث ناراحتی قلب مهربونت میشم خودت منو ببخش تو همیشه مهربونو شادی و من عصبانی و عجول. خرگوش قشنگم بیشتر از همیشه عاشقتم. کی باورش میشه تو بخاطر من از اصفهان داری میری تهران فقط برای اینکه مشکلم حل بشه دوست دارم دوست دارم دوست دارم ... نویسنده: گوگوی...
-
خرگوش عاشق
یکشنبه 13 مردادماه سال 1387 21:07
سلام این روزها اینقدر همه چیز شلوغ و پلوغه که آدم نمی دونه کدوم کارو اول انجام بده ولی با اینهمه بزرگترین مشکل و ناراحتی آقا خرگوشه این روزا اینه که گوگو خانومش ناراحته آخه این نامردا رسما ما را گذاشتن سر کار ولی اوضاع اینطوری هم نمی مونه چون فردا قراره برم سراغشون. اونا نمی دونن با کی طرفند من هر کاری که بتونم برای...
-
خرگوش نگو، بگو سوپر من
سهشنبه 8 مردادماه سال 1387 17:50
این شرکت مسخره در پیت زوار در رفته دودره باز انگار میخواد همینجوری منو بپیچونه و دامین سایتم رو تمدید نکنه ولی احمقا نمیدونن که با جواب ندادن تلفنهای شرکت و دایورت کردن موبایل روی یه شماره پرت و پلا حریف گوگو خانوم نمیشن چون گوگو خانوم یه خرگوش داره که صدتا سوپرمن و یه جا میزاره تو جیبش. خرگوش خوشکلم 2 ساعت تموم شماره...
-
اوضاع بهتره
دوشنبه 7 مردادماه سال 1387 23:20
چند دقیقه پیش با خرگوش خوشکلم حرف زدم حالش خیلی بهتر شده هوراااااااااا نوسنده: گوگوی متبسم
-
از دست گوگو هیچ کاری بر نمیاد
دوشنبه 7 مردادماه سال 1387 22:21
هنوز خرگوش فکش درد میکنه ببین یه دندون زپرتی چطوری حال جفتمونو گرفته از این دارم میسوزم که هیچ کاری ازم بر نمیاد اگر پیشش بودم به زور میبردمش دکتر ولی حالا که پیشش نیستم چی؟ هیچ کاری از دستم بر نمیاد من یه گوگوی بی مصرفم نویسنده: بی مصرف ترین گوگوی دنیا
-
گوگو خیلی نگرانه
دوشنبه 7 مردادماه سال 1387 11:19
خدایا خرگوشم داره درد میکشه یه کاری کن دیگه نکشه! دندون عقلش درد میکنه خرگوش میگه یه میلیمترش بیرونه بقیش تو لثه مونده آخه عوضی موندی اون تو چه غلطی بکنی؟ اگه دستم بهت برسه بیچارت میکنم فک کنم دندونه هم مثه من عاشقه خرگوش شده و دلش نمیاد ولش کنه دوست داره همیشه تو دهن خرگوش زندگی کنه! مثه من که دوست دارم همیشه تو قلبش...
-
خرگوش درس خون
جمعه 4 مردادماه سال 1387 23:40
خرگوشم همه امروز رو داشت درس میخوند منم همش زنگ میزدم بهش فک کنم اعصابشو خورد کرده بودم البته خرگوش من درساشو خونده حالا دیگه داره آلمانستانی میخونه ولی نمیخواد منو تنها بزاره بره آلمان فوق لیسانسشو بگیره هااااااا! همینجوری چون آلمانی رو دوست داره میخونه. من هم مثل همیشه عاشق تر ز پیشم بیگانه ز خویشم نویسنده: از اون...
-
فردا روز گوگو خانومه
سهشنبه 1 مردادماه سال 1387 01:55
فردا صبح دارم میرم پیش خرگوشم. هوراااااااااااااااااااااااااااا وقتی میرم پیش عشقم دیگه از این زندگی هیچی نمیخوام خدایا من عاشقم عاشق بیشتر از همیشه نویسنده: گوگو خانومه خیلی خیلی عاشق
-
کاش خرگوش همیشه پیشم بود
چهارشنبه 26 تیرماه سال 1387 23:45
من دلم میخواد خرگوش همیشه پیشم باشه وااااااااااای همش دلم بوس خرگوشی میخواد دلم میخواد وقتهایی که دارم استراحت می کنم و تنهام، وقتهایی که کار میکنمو یه چیز جدید پیدا میکنم خلاصه همیشه ها خرگوش پیشم باشه. دوست دارم هر لحظه بهش بگم چقدر عاشقشم خودش میدونه من چقدر دوسش دارم ولی گفتن دوست دارم بیشتر از اینکه برای اون جالب...
-
داستان گوگو خانم و آقا خرگوشه
چهارشنبه 26 تیرماه سال 1387 20:24
سلام من خرگوشم. منتهی نه از اون خرگوشا که تا بشون دست می زنی قلبشون مثه گنجشک می زنه و نه از اونا که تا ولشون می کنی زودی می رن تو لونه کوچولوشون و هی تند و تند می لرزند؛ آخه من از اولش که خرگوش نبودم، تازه الان دو ساله که خرگوش شدم قبلش اسم نداشتم یعنی کسی روم اسم نذاشته بود، بعدش گوگو خانوم امد اسم منو پیدا کرد و...